radinradin، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات پسرم

شاهکار عمو علی

عزیزکم ، بابایی هرهفته پنج شنبه ها تو دفترش آبگوشت درست میکنه به این بهانه که همه رو دورهم جمع بشن و آخر هفته ای خوب و پشت سر بذاره و ماهم طبق معمول هر پنج شنبه مهمون بابایم یه پنج شنبه که اونجابودیم . عموعلی که خیلی دوست داره به ذهنش رسید که برات سیبیل بذاره من اولش مخالفت کردم فکر میکردم میخواد صورتتو ماژیکی کنه اما دیدم نه بابا با همکارش مشغول درست کردن سیبیل بقول خودش لری و ...بود که با دیدنش نزدم تو ذوقش  گذاشتم هرکاری دوست داره بکنه . با دیدن این شکلت همگی کلی خندیدیم . پسر صبور من اینم شاهکار عمو علی    ...
19 اسفند 1393

یازده ماهگی

عزیز دل من ، تو این ماه داری بدون کمک وامیستی اما نمیدونم چرا میترسی راه بری ولی داری تموم تلاشت برا راه رفتن میکنی . خیلی عزیزی پسر صبور مامان و بابا  اینم چندتا عکس از یازده ماهگی ات گل پسرم . ...
19 اسفند 1393
1